ریز نگار مرصوص

خوش اومدین. میدونین ریزنگار یعنی چی؟به اون عکسی میگن که میکروسکوپ از نمونه میگیره

خوش اومدین. میدونین ریزنگار یعنی چی؟به اون عکسی میگن که میکروسکوپ از نمونه میگیره

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

سلام علیکم و رحمت ا...

میخوام توی این مطلب اخری در این سال جاری  ارزو کنم

اول ظهور اقا و مولامون رو

دوم سربلندی رهبر و ملتمون

وسوم ارزو کنم اون چیزی که مردم ارزو میکنند به صلاحشون باشه و خدا بهشون بده.

 انشاالله

اما خیلی خیلی خیلی  خوش اومدین بازم به ریزنگار


 و سوال 5:

مثلا قبول کردیم خدا وجود داره و لایق پرستیدنه حالا که هم پرستش خوبه وهم خدا ،چندتا خدا ایرادی داره؟یه خدا از عهده ی همه ی امور بر میاد؟


پاسخ مرصوص132


)شرک ذاتی در مقابل توحیدذاتی است وبه این معناست که دو یا چند خدا جهان راآفریده و اداره میکنند که به همکاری یکدیگر نیازمندند که در اینصورت ناقص و حمدود حساب میشوندکه هرکدام از این خدایان کمالاتی دارندکه دیگری ندارد وگرنه همگی یکی میشوند و دیگر چند خدا نیستند،در اینصورت اگر چند خدا باشند  باید همه ی آنها را خدای کاملی آفریده باشد که همان خدای  یکتاست.

2)یکتایی خدا نیاز به استدلال ندارد بلکه شریک داشتن خدا نیاز به استدلال دارد؛زیرا هنگامی که اثبات شد خدا خالق جهان است ثابت میشود یکتاست حال باید ببینیم که خصوصیات خدا را فرد دیگری  دارد یا نه,چرا خدا به شریک نیاز دارد اگریک خدا نمیتواند جهان را افرینش و اداره کند دراینصورت اگر دوتا باشند خدا نیستند چون به یکدیگر نیازمندند و ناقص و عاجزند.

اگر یکی از آنها میتواند بدون کمک دیگری امور جهان را اداره کند و آن یکی نمیتواند مستقل باشد پس آن یکی که میتواند خداست و دیگری خدا نیست.

3)اگر خدای دیگری نیز وجود داشته باشد باید پیامبران و فرستاده هایی داشته باشد,حال که اصل دین همه ی پیامبران ما یکیست و همه ی آنها از «الله» سخن میگویندومارا به سوی او و پرستش او دعوت میکنند وهیچ پیامبری از طرف خدای دیگری نداریم.

این حقیقت را حضرت علی"ع" میفرماید:«پسرم! بدان اگر پروردگارت شریکی داشت، رسولان او نیز به سوی تو می آمدند و آثار ملک و قدرتش را می دیدی و افعال و صفاتش را میشناختی .اما او خداوندی است یکتا.همان گونه که خویش را توصیف کرده است،هیچ کس در ملک وملکوتش قادر به ضدیت با او نیست. »

                                                                                                                                                                                                                                                والسلام...این بود آنچه در توانم بود.


.پاسخ مرصوص115

:این که تصور کنیم دو یا چند خدا وجود دارد وهر کدام خالق بخشی از جهان هستند یا با همکاری یکدیگر جهان را آفریده اند در واقع هر کدام از آنها را محدود وناقص فرض کرده ایم.زیرا هر یک از خدایان باید کمالاتی را دارا باشند که دیگری آن کمالات را نداردو گرنه خدایان مثل همدیگرمی شوند ودیگر چند خدا نیستند.چنین خدایان ناقصی نیازمند هستند وهر یک به خالق کامل بی نیازی احتیاج دارند که نیاز اورا برطرف نماید
ولی خداوند موجودیست که نیازمند به هیچکس و هیچ چیز نیست.پس خداوند به معنای وجود بی نیاز یکی است ودوما اگر خدا شریکان متعددی داشته باشدهر کدام از آنها آثار ومخلوقات و انبیایی دارند که در این صورت جهان دچار هرج ومرج میشودو این در حالی است که می بینیم اولیای الهی فقط از طرف خداوند واحد هستند.


پاسخ مرصوص جمشیدیان

(مااتخذ الله من ولد وما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض سبحن الله عما یصفون-علم الغیب و الشهدت فتعلی عما یشرکون)

خدا هرگز فرزندی نگرفته و خدای دیگری با او نیست .که اگر جز این بود هر خدایی مخلوق خویش را با خود میبرد و برخی از آنان بر برخی دیگر برتری می جستند,منزه است خدا از آنچه(مشرکان)وصف میکنند-او دانا ی نهان وآشکار و برتر است از آنچه (با او)شریک قرار میدهند.سوره مومنون آیه91و92

اگر جهان چند آفریدگار داشته باشد رابطه این آفریدگارهابا جهان ,باید به یکی از این چند صورت زیر باشد:

یکی اینکه هر یک از آنها صاحب اختیار و فرمانروای بخشی از جهان باشند.علی القاعده بخشی که خودش آفریدهاست .در این صورت باید در هر یک از این بخشها نظامی باشد مستقل از نظام بخشهای دیگربدون هیچ وابستگی به آنها ,ولی می بینیم که سراسر جهان قلمرو یک نظام است,نظامی یگانه و به هم پیوسته .

دیگر آنکه از میان این آفریدگارها و فرمانروهای منطقه ای ,یکی از همه برتر و بردیگران حاکم باشد و به کار آنها وحدت و هماهنگی عمومی دهد.در این صورت همین یکی است که واقعا فرمانروای کل جهان است و دیگران کارگزاران اویند.

سوم اینکه هر یک از این خدایان به تنهایی بر سراسرجهان فرمانروایی داشته باشدو در هر مورد هر طور بخواهد فرمان دهد و عمل کند .در این صورت کار به هرج و مرج میکشد و دیگرقانون و نظامی باقی نمی ماند. به گفته ی قرآن در سوره انبیاآیه22:لو کان فیهما الهت الا الله لفسدتا فسبحن الله رب العرش عما یصفون- اگر در آن دو (آسمان و زمین)خدایانی جز خدای یکتا وجود داشت هر دو تباه میشدند,پس خدا پروردگار عرش از توصیف آنان منزه است- به این ترتیب یگانگی و سرتاسری بودن نظام عالم, فرضیه چند خدا باچندقلمرو را نفی میکند.

اما این فرض دیگر که  دو یاچند خدا بر سرتاسرجهان فرمانروایی کنندو همه جا باهم هماهنگ باشد,و یک جور بخواهند ویک جور فرمان  دهندفرضی خیالی است.زیرا دو تا بودن و یا چندتا بودن , خود به خود ایجاب میکندکه خدایان لااقل در یک جهت باهم نا همسان باشند و این ناهمسانی خود به خود در خواست و فرمان آنها , ولو در یکمورد هم باشد,اثر خواهد گذارد.

صدرالمتالهینبه این آیات و استدلالی که در آنها آمده اشاره میکند و میگوید :

(راه دیگر اثبات یگانگی خدا در خدایی و فرمانروایی اش این است که یگانگی و یکپارچگی جهان دلیل یگانگیخدای فرمانروای جهان است.این همان راهی است که معلم مشائین,ارسطاطالیس رفته و در کتاب الهی به آن اشاره شده است-اسفار.ج6.ص14)

در جایی دیگر باز به این مطلب اشاره میکندو میگوید :(بنابراین دایره ی هستی دایره ای است یکتا که حدود آن وقوسهای آن به هم پیوسته و در کثرت آن وحدتی پدید آورده و برهانی راستین بر یکتایی پدیدآورنده و پردازنده ی آن وکاردانی ,توانایی وبزرگواری و مهربانی اوست.والا باد نام خداوندگار تو .چون اگرسرای هستی یکی است ,سازنده ی آن هم جز یکی نتواند بود(و الله من ورائهم محیط-20بروج.(اصل این ایه مربوط به احاطه  خدا از نظر علم و قدرت بر کافرانی است که حقایق الهی را دروغ میشمرند.ئلی صدر المتالهین آنرا تا ایت حد تعمیم داده است.)و خدا از پی آنها همه را فرا گرفته است –اسفار.ج5.ص347و348){خدا ازنظر قرآن شهید بهشتی}


اینم جواب حاج اقا ازشون ممنونیم


سلام
پاسخ ها را مطالعه کردم خیلی خوب و فنی اشاره کرده بودید
بر خودم لازم می دانم هم تشکر کنم و هم تحسین
بنده به نکاتی که مرصوصین بزرگوار اشاره کردن دیگر اشاره نمی کنم
فقط به این نکته توجه می دهم که از پرسش کننده سوال می کنم تعریف شما از خدایی که در سوالت آن را آوردی چیه؟
اگر منظور وجود نامحدود باشد که تمام امور عالم تحت تدبیر اوست
آن وقت شما دچار تناقض گویی شدی چون فقط یک وجود نامحدود می تواند وجود داشته باشد اگر دو تا شد می شود کوسه ریش پهن
یعنی کسی که هم کوسه است و ریش ندارد هم ریش آن پهن است
خب این دو با هم صادق نیستند یکی از اینها درست است
اگر بگویید دو نا محدود سوال می شود که آیا نامحدود اول در نا محدود دوم حضور دارد یا نه؟
اگر حضور دارد در تمامی او حضور دارد؟
اگر در تمام او حضور داشته باشد که خود اوست دیگر دو تا نمی شود
اگر در بخشی از او حضور دارد و در بخشی حضور ندارد این دیگر نامحدود نمی شود
اما اگر منظور پرسش کننده از خدا این باشد که خداوند برخی از امور این عالم را به وسیله مخلوقاتش انجام می دهد این درست است مثلا باران را به وسیله ابر می فرستد
اول از همه باید تصورمان را از واژه خدا بیان کنیم که ما به چه چیزی خدا می گوییم؟
ابر نمی تواند خدا باشد جون نمی تواند آتش درست کند فقط باران می فرستد اما خدا همه اینها را انجام می دهد

یاعلی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۱۵
کاتب سپهر


سلام علیکم

انشالله که روزکار به کام باشه
عرضم به خدمتتون که روالش اینه که این هفته سوال 3 بیاد روی صفحه ولی چون دوستمون برای جواب دادن وقت بیشتری نیاز داشتن با اجازتون ما سوال 4 رو این هفته بررسی میکنیم که بدقول نشیم پیشتون.

اما سوال4

باشه قبول که خدایی هست،چطوری موجود شده؟یعنی چی اول نداره؟هرچیزی یه اولی داره مثل من.... اول اول اول خدا کجاست؟چه زمانی بوجود اومده؟یعنی چی ماده نیست ،ترکیب نیست،ماهیت نداره؟این  یه اصله که هر معلولی یه علتی داره،من دنباله علت خدا هستم؟کی میدونه چیه؟

پاسخ مرصوص جمشیدیان:


خدا مبدا و خالق موجودات دیگر است وموجودات همه ازاو هستند.همه مخلوق اویند ولی او مخلوق کسی نیست و به تعبیر فلاسفه (علت اولی)است ازلی و ابدی بودن خدا اگر موجودی معلول و نیازمند به موجودی دیگرباشد وجودش تابع آن خواهد بود و با مفقود بودن علتش بوجود نخواهد آمد. به دیگر سخن:معدوم بودن موجودی در برهه ای از زمان ,نشانه ی نیازمندی و ممکن الوجود بودن آن است و چون واجب الوجود ,خود به خود وجود دارد و نیازمند به هیچ موجودی نیست همیشه موجود خواهد بود.

 بدین ترتیب 2صفت برای واجب الوجود اثبات میشود:
یکی ازلی بودن (یعنی در آینده هم هیچ گاه معدوم نخواهد شد.و گاهی مجموع این دو صفت را تحت عنوان (سرمدی)بیان میکنند. بنابر این هرموجودی که سابقه ی عدم یا امکان زوال داشته باشد واجب الوجود(خدا)نخواهد بود,و بطلان فرض واجب الوجود بودن هرپدیده ی مادی ,آشکار میگردد{آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی ص66}
تصور ما ازخدا اعتقاد ,تصدیق است و تصدیق فرع بر تصور است و اگر تصور خدا غیر ممکن باشد ,تصدیق و اعتقاد به او نیز غیر ممکن خواهد بود{مجموعه آثار شهید مطهری ج6,ص1004}
روشن است که تصور خدا مستقیما از راه حواس,وارد ذهن ما نمیشود .زیرا ما میدانیم که ادراکهای حسی ما از چه نوع است و تصور خدا در میان آنها یافت نمیشود . از سوی دیگر ,مدرکات حسی ما محدود است ولی خداوند حقیقتی مطلق است و محدودیت با ذات او سازگار نیست. ***ما انسان ها موارد غیر مادی را با بعد مادی خود میسنجیم مانند زمان به وجود آمدن خداوند و یا اول بودن او در حالیکه زمان از جمله موارد مادی است که بیان این شبهه نیز از این بعد نشعت میگیرد. تصور ذات باری تعالی از قبیل تصور مفهوم وجود و مفهوم وجوب و امثال اینها است ,با این تفاوت که تصور خداوند به وسیله ی ترکیب چند مفهوم از این مفاهیم صورت میگیرد.و در اثر این ترکیب ,مفاهیمی همچون –واجب الوجود –علت نخستین-خالق کل -کمال مطلق-به وجود می آیند که بر خداوند متعال اطلاق میشوند .

پس ما هرچند نمیتوانیم کنه ذات خداوند را تصور کنیم ولی میتوانیم او را به وسیله ی یکی از مفاهیمی که گذشت تصور کنیم {مجموعه اثار شهید مطهری ج6,صص1008و1009}
 بنا بر این تصور, خداوند چگونگی چیستی (ماهیت)ندارد و حقیقت او عین هستی است و چون ذهن آدمیان نوعا با ماهیات مختلف سر و کار دارد و همواره در برابر هستی هر چیز ,چیستی آن را دنبال میکند از همین رو میپندارد که خدا نیز ماهیتی دارد که وجود عارض آن است و لذا در پی چیستی او بر می آید غافل از آنکه او را چیستی و ماهیت نیست .از این رو این روایات به انسان هشدار میدهد که چنین راهی را نرود زیرا نهایت آن تشبیه خداوند به ماهیتی از ماهیات است.{جزوه توحید حاج آقا ابراهیمی} .




اما
پاسخ حاج اقا رو ،انشالله
یکم از باره کاریشون که کم بشه و فرصت کنند خواهیم داشت.

                                                                                       یاعلی
 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۳۶
کاتب سپهر

بر فرض که انسان نیاز به پرستش داره،چرا خدا؟؟؟راستی کی میدونه خدا یعنی چی؟اصلا من معتقدم خدا یک لفظ زاییده ی نیاز انسانه وبر اساس یک تلقین طولانی مدته که انسانها اون رو اینگونه در ذهنشون بزرگ کردند؟؟؟؟



پاسخ مرصوص 135

بسم الله ارحمن الرحیم
 
همین اول یه پرانتز کلی بزنم برای عموم سوالها ،واون اینه که اقای طاهر صفارزاده( توی کتاب اشتی با خدا از طریق اشتی با خود راستینشون) مطرح میکنند سوالهایی که عمدتا جنبه ی توحیدی وجرایی خداوندی خدا دارند رو میشه نشات گرفته از دو چشمه دونست:
 اول اینکه بعضی سوالها جنبه ی فلسفی دارند یعنی پرسشگر قصد استوار کردن پایه های اعتقادی ویا یه جورایی دفاع از اعتقادها و رفع شبهه ها رو داره و قصدش اینه که از خدایی که قبولش داره رفع اتهام کنه.
 
اما دسته ی دوم سوالها رو دارای منشا روانی و روحی میدونند وبیان میکنند که انسان زمانی که به بیراهه میره ویا تحت شرایطی سخت که از تحملش خارجه قرار میگیره دست به انکار زده و وجوب بودن خدا رو سعی میکنه نادیده بگیره،مثال قابل لمثش رو میشه اینطوری بیان کرد که دانشجویی رو در نظر بگیریم که 2 ماه برای امتحان پایان ترم تلاش کرده ولی نتیجه ی دلخواهش رو نگرفته پس شروع میکنه اون درس ،استاد اون درس وحتی خالق اون درس رو زیر سوال بردن.

اما سوال ما

در این سوال پرسشگر نیاز به پرستش رو قبول داره و در مورد فرد مورد پرستش سوال میکنه،همون طور که حاج اقا گفتن پرستش یعنی خرج شدن انسان برای اون کسی که پرستش میشه ،انسان ها حتی پولشون رو زمانی خرج میکنند که مطمئن باشند معادل پولی که میدهند ویا حتی بیشتر نفع برده وسود میکنند، من گمان میکنم با ارزش ترین کالا های ادمی در این دنیا جان وعمر اوست ،ارزش این کالا ها چقدره ؟
وقتی که ما عمرمون رو با رعایت خط قرمز های خدا و یا هر موجودی که میپرستیم زه کشی میکنیم معادلش چی بدست خواهیم اورد.؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در طول تاریخ پرستش های انتخابی زیادی مثل چوب ،سنگ،خورشید و اب و اتش و...........صورت گرفته که خلا پرستش رو پرنکرده، پ

پس اونی که باید بپرستیم باید چه ویزگی هایی داشته باشه تا لایق این باشه که ما براش خرج بشیم؟
انسان اشرف مخلوقاته،پر واضحه که شخص مورد پرستش باید کاملتر، با دوامتر ،تواناتر ،دانا تر وبدون هیچ عیب و نقصی باشه چراکه پرستش شخصه ضعیف ،ناتوان و ونیازمند از روی جهل و نادانیست( قل افغیر الله تامرونی اعبد ایها الجاهلون،سوره ی زمر ایه ی 64) و اگر این کاستی ها را نداشته باشد پس خداست.

اما ایا همچین خدایی وجود داره؟ باشه قبول، یه لحظه بیاین وجود خدا رو انکار کنیم ،حالا چیزهایی رو که تا حالا به خدا نسبت میدادیم به کی نسبت میدین؟مثلههههههههههههه خلقت ;که از مهمترین دلیلها بر وجود خداست،با شمام، افرینش رو به کی نسبت میدین،همونطور که برای هر نظامی یک ناظم قائلیم،پس چطور افرینش را از این قائله مثتثنی میکنیم؟یا در این نقشه ی بی نظیر کدوم نقاش ماهر رو دخیل میدونید؟
شخصی از امام رضا خواستند دلیلی بر وجود خدا بیارن، ایشون فرمودند: من در ساختمان وجودم نظر کردم،دانستم که این بنا بنیان گذاری دارد پس اقرار کردم

وامام صادق میفرمایند،متعجم از مخلوقی که میپندارد خدا از بندگانش پنهان است در حالی که عینا اثار افرینش را در وجود خود میبیند،با ترکیبی که عقلش را مبهوت،وانکارش را باطل میسازد،به جان خودم سوگند اگر در افرینش فکر میکردند قطعا با دلایلی قانع کننده به افریدگار جهان رهنمون میشدند

 ومالی لا اعبد الذی فطرنی والیه ترجعون؟ چرا انکس را که اغاز و انجامم از او و به سوی اوست پرستش نکنم؟(سوره ی یس ایه ی 22)

اما جواب حاج اقا
بنده به شدت شرمندم که به دلیل عدم هماهنگیه من با حاج اقا الان متاسفانه جواب ایشون رو نداریم،واعتراف میکنم که کوناهیه بنده بوده ،انشالله حاج اقا هرچه زودتر  جوابشون به این سوال رو برامون میفرستن.

یاعلی


                                                                                                         حق نگهدار
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۲۸
کاتب سپهر